شايان و واكسن 18 ماهگي
ديروز ساعت 11:30 مامان فهيمه مرخصي گرفت و اول رفت مامي جون و يگانه رو برداشت. بعدش هم اومديم تو رو از پرستارت تحويل گرفتيم و رفتيم درمونگاه برا واكسن. قربونت برم وقتي يگانه رو ديدي خيلي ذوق زده شدي و مي گفتي: گاگا دد. نمي دونستي داريم كجا مي ريم. به درمانگاه كه رسيديم صداي گريه ني ني ها رو شنيده بودي و با تعجب بهشون نگاه مي كردي تا اينكه نوبت خودت شد. اينقدر شوق داشتي كه با يگانه بازي كني كه زودي آروم شدي. بعدش هم با مامي جون و گاگا رفتيم خونه ما و تو اتاقت كلي با يگانه بازي كردي انگار نه انگار كه واكسن زدي. ولي درد پات و تبت از دو سه ساعت بعد از واكسن شروع شد و تا دماي امروز صبح ادامه داشت. شايان جوني به بابات خيلي وابسته هستي مخصوص...